مشنگ
نویسه گردانی:
MŠNG
مشنگ . [ م ِ ش َ ] (اِ) مگس سبز که گوشت را گنده کند، و آن را مژمژ خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مشنگ . [ م َ ش َ ] ۞ (ص ، اِ) دزد و راهزن . (برهان ) (انجمن آرا) (غیاث ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (اوبهی ) (ناظم الاطباء). مشتنگ به زیادتی «ت...
مشنگ . [ م ُ ش َ / م َ ش َ ] ۞ (اِ) نوعی از غله است . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). کرسنه . گاودانه . (فرهنگ فارسی معین ). خرفی ....
اصطلاحی است عامیانه معادل کس خل یا کس میخ ،از 2 کلمه کس + مشنگ ساخته شده ،کس همان مادگی زن است و مشنگ به معنی انسان خل مانند یا گیج مثلا می گویند عجب...
شنگ مشنگ . [ ش َ م َ ش َ ] (اِ مرکب ) شنگ و مشنگ . نام دو دزد مشهور. || هر دزد و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء).
شنگ و مشنگ . [ ش َ گ ُ م َ ش َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی شنگ مشنگ ، شنگل و منگل یعنی دزد و راه دار. (از حاشیه ٔ لغت فرس اسدی نخجوانی ). م...