مشهد. [ م َ هََ ] (ع اِ) جای حاضر آمدن مردمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای حاضر شدن . (غیاث ). جای گرد آمدن . ج ، مَشاهِد. (مهذب الاسماء). محضر مردم . (از اقرب الموارد). محضر. محضر مردمان و مجمع آنان . جای حضور مردم . ج ، مشاهد. (یادداشت مؤلف ). || حضور. پیش . مقابل . پیشگاه . پیش رو. پیش چشم
: این جواب به مشهد من که عبدالغفارم داد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
127). مأمون را گفت : نذر کرده بودی به مشهد من ... ولیعهد از علویان کنی . (تاریخ بیهقی ایضاً ص
135). در خواهد تا آن شرطها و سوگندان را که در عهدنامه نبشته آمده است بتمامی بر زبان براند به مشهد حاضران . (تاریخ بیهقی ایضاً ص
212). وقت بستن عهد با خانیان آنچه رود به مشهد وی باشد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص
684). || جای اثبات دعوی به مهر و گواهی اهالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شهادتگاه و قبرستان شهیدان . (غیاث ) (آنندراج ). جای استشهاد شهید. (ازاقرب الموارد). آنجا که شهیدی شهید شده است . شهادت گاه . شهادت جای . مقبره . گورگاه . تربت . قبر. گور. روضه .محل شهادت . ج ، مشاهد. (یادداشت مؤلف )
: رسیده آفت نشبیل او به هر کامی
نهاده کشته ٔ آسیب او به هر مشهد.
منجیک .
از آن جمله آنکه مشهد علی بن موسی الرضا (ع )... آبادان کرده بود سوری در آن زیادتهای بسیار فرموده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
420). و او را هم در پهلوی هارون الرشید دفن کردند. و آنجا مشهد است . (مجمل التواریخ و القصص ص
352).
ازکشتگان زنده زآن سو هزار مشهد
وز ساکنان ره رو زین سو هزار معشر
۞ .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 188).
پس به کوفه مشهد پاک امیرالنحل را
همچو جیش نحل جوش انسی وجان دیده اند.
خاقانی .
بر تربت هر دو زار نالید
در مشهد هر دو روی مالید.
نظامی .
نهاد آن مهد را بر دوش شاهان
به مشهد برد وقت صبحگاهان .
نظامی .
مضی احمدبن فارس فی صفر سنة
395 بالری و دفن بها مقابل مشهد قاضی القضاة ابی الحسن علی بن عبدالعزیز. (معجم الادباء ج
2 ص
12). عضدالدوله در بغداد در سنه ٔ... به صرع درگذشت و به مشهد امیرالمؤمنین علی رضی اﷲعنه مدفون شد. (تاریخ گزیده ص
422).
-
مشهد حائری ؛ روضه ٔ حضرت امام حسین علیه السلام
: ... گور حسین بن علی المرتضی سبط رسول اﷲ (ص ) را خراب کرد چنانکه زمین را شخم زدند ومردم را از زیارت کردن و مجاور شدن منع نمودند و آب در صحرا افکندند تا گور بکلی باطل گردد چندانکه گوربود آب بازایستاد و بدانجا نرسید، بدین سبب او را مشهد حائری خواندند. (تاریخ گزیده ص
324).