مصاحبه
نویسه گردانی:
MṢAḤBH
مصاحبه . [ م ُ ح َ /ح ِ ب َ / ب ِ ] (از ع ، مص ، اِمص ) مصاحبت . با کسی صحبت کردن . هم صحبت شدن با کسی . با کسی صحبت داشتن . (یادداشت مؤلف ). || گفتگو با رجلی سیاسی یا مردی دانشمند و عالم در مسائل سیاسی یا علمی و ادبی .
- مصاحبه کردن ؛ به گفتگو پرداختن با کسی یا کسانی . به گفت و شنود با صاحب مقامی پرداختن . با صاحب مقامی یا کسانی که اطلاعاتی در امری دارند و غیره به گفتگو پرداختن : امروز نخست وزیر با خبرنگاران مصاحبه کرد. امروز خبرنگاران با نخست وزیر مصاحبه کردند. (یادداشت مؤلف ).
- مصاحبه ٔ مطبوعاتی ؛ گفتگوی مرد سیاسی یا اداری با نمایندگان مطبوعات . گفت و شنود اطلاعاتی صاحب منصبی با نمایندگان جراید و خبرگزاران در موضوعی .
|| با کسی یاری کردن . || با کسی همراه شدن . (یادداشت مؤلف ). || هم صحبتی . همدمی .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یهاگت yahāget (اوستایی: یَئَگت yaaget) دیمانه dimāne (کردی)***فانکو آدینات
مصاحبة. [ م ُ ح ِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مصاحب . دوست و رفیق زن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مصاحب شود.
مصاحبة. [ م ُ ح َ ب َ] (ع مص ) همدیگر یار و رفیق شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یار و رفیق شدن . مصاحبت . ملازم کسی گردیدن . (ناظم الاطباء). ...