اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصاف شکن

نویسه گردانی: MṢAF ŠKN
مصاف شکن . [ م َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) صف شکن . نبردشکن . صف در. که در میدان جنگ لشکر مخالف را بشکند. غالب در جنگ :
معز دین هدی خسرو مصاف شکن
خدایگان جهان سنجر ملوک شکار.

امیرمعزی .


و رجوع به مصاف در و مصاف شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.