اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصر

نویسه گردانی: MṢR
مصر. [ م َ ] (ع مص ) به سر سه انگشت دوشیدن ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به سرانگشتان دوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || به سبابه و ابهام دوشیدن ماده شتر را. || دوشیدن آنچه در پستان بود از شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جمله ٔ شیر که در پستان باشد بدوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || تک برآورده شدن اسب :مُصِرَ الفَرَس ُ. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جُیوشی‌ ، مسجد، اولین‌ مسجد ـ مقبره‌ از دوره فاطمیان‌ (حک: 297ـ567) در قاهره‌. این‌ مسجد در مشرق‌ قاهره‌، در ناحیه جَبَل‌ مُقَطَّم‌، واقع‌ است‌ (یاور،...
مسر. [ م َ ] (ع مص ) کشیدن چیزی را و بیرون آوردن از تنگی . (از منتهی الارب ). || به بدی مردمان شتافتن و سخن چینی نمودن و ورغلانیدن مردم...
مسر. [ م َ س َ ] (ا) یخ را گویند و آن آبی باشد که در زمستان سخت منجمد شود و مانند بلور نماید. (برهان ). اما ظاهراً مُصَحَّف هسر است . و رجوع ب...
مسر. [ م ُ س ِرر ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسرار. رجوع به اسرار شود. راز پوشیده کننده و پنهان نماینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ظ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.