مصطفی
نویسه گردانی:
MṢṬFY
مصطفی . [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) ابن سیدحسن بن سان بن احمد هاشمی حسینی جنابی رومی ، مکنی به ابومحمد. مورخی فاضل و اصلش از جنابه ٔ فارس بود. در ترکیه به دنیا آمد و شهرت یافت و در سال 985 هَ . ق . در مدرسه ٔ بروسه به تدریس پرداخت و در حلب به سال 944 به منصب قضا رسید و در آمِد دیار بکر به سال 999 هَ . ق . درگذشت . وی به زبان عربی و ترکی شعر می گفت . از آثار اوست : 1- البحر الزخار و العیلم التبار. 2- العلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر در دو جلد و آن تاریخ کبیری است به عربی که به ترکی نیز ترجمه کرده است و به تاریخ جنابی معروف است . (از کشف الظنون ) (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مصطفی عبدالرازق . [ م ُ طَ فا ع َ دُرْ را زِ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد عبدالرازق (1302 - 1366 هَ . ق .). از محققان در فقه و ادب بود به وزارت ا...
قبلان مصطفی پاشا. [ ق َ ب َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) مرزفونی . وی در روزگار سلطان محمد چهارم (1678-1278 م .) متولی منصب استانداری ولایات گردید. (ذیل...
لفکه لی مصطفی پاشا. [ ل ُ ک َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) رجوع به مصطفی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
ابوبکربن مصطفی پاشا. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ م ُ طَ فا ] (اِخ ) خوشنویسی ترک در خدمت بابعالی . در سال 1181 هَ . ق . درگذشته است .
مستفی ٔ. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفاءة. بازگردنده و بازگشته . (از اقرب الموارد). رجوع به استفاءة شود.