مصلحت بینی . [ م َ ل َ ح َ ] (حامص  مرکب ) صفت  وحالت  مصلحت بین . تعقل  و تأمل  در نیک  و بدکارها. دیدن  و اندیشیدن  صلاح  کار و مقتضای  حال . در مصلحت  و اقتضای  کار نگریستن  و اندیشه  کردن . صواب دید 
: رند عالم سوز را با مصلحت بینی  چه کار
کار ملک  است  آن که  تدبیر و تأمل  بایدش . 
حافظ.
و رجوع  به  مصلحت بین  شود.