مصور
نویسه گردانی:
MṢWR
مصور. [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مِصْر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مصر شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مسور. [ م ِس ْ وَ ] (ع اِ) تکیه جای چرمین . (منتهی الارب ). متکای چرمین . (ناظم الاطباء). بالش از پوست . و رجوع به مسورة شود.
مسور. [ م ِس ْ وَ ] (اِخ ) ابن مَخْرمةبن نوفل بن اهیب القرشی الزهری ، مکنی به ابوعبدالرحمن و متولد سال دوم و مقتول به سال 64 هَ .ق . از ف...