اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مضرب

نویسه گردانی: MḌRB
مضرب . [ م َ رِ ] (ع اِ) اسم مکان و زمان . (از محیط المحیط). یقال : اتت الناقة علی مضربها؛ یعنی به وقتی رسیده که گشن داده شود آن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || جای زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ۞ || اصل و نسب و شرف . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). || جای برپا کردن خیمه . (ناظم الاطباء).
- مضرب خیام ؛ خیمه گاه : ظاهر آن قلعه را مضرب خیام ظفرانجام ساخت . (حبیب السیر جزء دوم از جلد سوم ص 26).
|| (اصطلاح ریاضی ) حاصل ضرب عددی در عددی دیگر را مضرب ۞ هر یک از آن دو عدد نامند چون 56 که حاصل ضرب 7 و 8 است پس مضرب 7 و 8 نیز می باشد. بعبارت دیگر هرگاه عددی بر عدد دیگر قابل قسمت باشد آن عدد مضرب عدد دیگر است مانند 72 که مضرب 9 می باشد. و رجوع به ماده ٔ بعد و ذیل آن شود.
- مضرب های مشترک دو عدد ؛ هر عدد مضربهای بی شمار دارد چنانکه مضربهای عدد 3 عبارت است از: 3، 6،9، 12، 15، 18، 21، 24، 27، 30، 33، 36 و... و یا مضربهای عدد 4 عبارت است از: 4، 8، 12، 16، 20، 24، 28، 32 و 36 و... و میان مضربهای اعداد 3 و 4 یک عده مشترکند چنانکه عدد 12 و 24 و 36. از این روی اعداد 12 و 24 و 36 مضربهای مشترک اعداد 3 و 4 می باشند. و به عبارت دیگر هرگاه چند عدد بر دو عدد فرضی قابل قسمت باشند آن اعداد مضربهای مشترک آن دو عدد می باشند.و رجوع به ترکیب بعد شود.
- کوچکترین مضرب مشترک ؛ مضربهای مشترک چند عدد نمی توانند از بزرگترین آن اعداد کوچکتر باشند. پس مابین مضربهای مشترک چند عدد یکی از همه کوچکتر است و آن را کوچکترین مضرب مشترک آن اعداد نامند. بعنوان مثال اعداد 105، 210، 315، 420، 525، 630، 735 و 840 بر اعداد 3و 5 و 7 قابل قسمت هستند و کوچکترین این اعداد 105 است که کوچکتر از این عدد نمی توان یافت که بر اعداد 3، 5 و 7 قابل قسمت باشند. پس عدد 105 کوچکترین مضرب مشترک اعداد 3، 5 و 7 است و عدد 12 کوچکترین مضرب مشترک اعداد 3 و 4 می باشد. و رجوع به ترکیب قبل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
مضرب .[ م َ رَ ] (ع مص ) مصدر میمی است بمعنی «الضرب ». (ازمحیطالمحیط). رفتن در زمین به طلب رزق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)...
مضرب . [ م َ رَ / رِ ] (ع اِ) استخوان با مغز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) ۞ (ازمحیطالمحیط). || شمشیر. (منتهی ...
مضرب . [ م َ رَ ] (ع اِ) جای زدن ۞ . || جائی که چیزی را به زمین فرومی کنند و برمی نشانند. || میدان جنگ . || خیمه گاه و اردو. (ناظم ا...
مضرب . [ م ِ رَ ] (ع ص ) بسیار زننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از محیطالمحیط). رجل مضرب ، مرد سخت زننده . (ناظم الاطباء). |...
مضرب . [ م ُ رِ ] (ع ص ) سر به پایین افگنده : رأیت حیةً مضرباً؛ دیدم ماری راکه بر جای مانده و بی حرکت بود. (ناظم الاطباء). حیة مُضْرِب ؛ م...
مضرب . [ م ُ ض َرْ رِ ] (ع ص ) برانگیزاننده ٔ فتنه و برپاکننده ٔ غوغا و هنگامه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : بلکه از م...
مضرب . [ م ُ ض َرْ رَ ] (ع ص ) جامه ٔ دوخته شده با نقش و خطوط الوان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مظرب . [ م ُ ظَرْ رَ ] (ع ص ) مظربة. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مذرب . [ م ِ رَ ] (ع اِ) زبان . (منتهی الارب ). لسان . ۞ (متن اللغة).
مذرب . [ م ُ ذَرْ رَ ] (ع ص ) سیف مذرب ؛ شمشیر تیز. (مهذب الاسماء). شمشیر زهرآب داده . (منتهی الارب ). مسموم . (متن اللغة). || سنان مذرب ؛ تیزکر...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۷/۰۸/۲۴
6
2

بسیار عالی توضیح داده شده . بسیار متشکرم

Love
۱۳۹۷/۱۰/۰۸
4
5

😝😝😝😝

f.z
۱۳۹۸/۰۷/۰۴
4
2

سلام اصلا خوشم نیامد .

اناهیتا
۱۳۹۸/۰۸/۲۰
2
3

عالی بود خیلی ممنون ولی اگر گسترده بود بهتر بود و قابل درک

Donya
۱۳۹۹/۰۶/۳۱
1
1

خوب بود ولی کاش میشد که بیشتر توضیح بدید


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.