مطاوی
نویسه گردانی:
MṬAWY
مطاوی . [ م َ ] (ع اِ) نوردهای مار، و چنین است مطاوی امعاء و شحم و بطن و جامه ، مطوی واحد آن است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پیچیدگیهاو شکنها و نوردها. ج ِ مطوی . (غیاث ) (آنندراج ): «ما بقیت فی مطاوی امعائها ثمیلة و فی مطاوی درعه اسد»؛ ای فی ضمن امعائها و فی ضمن درعه . و قول حریری «و بغیتی فی مطاوی : ما ترفدون زهیده »؛ ای فی ضمن ما ترفدون . (اقرب الموارد). و رجوع به مطوی [ م َ وا ] شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
متأوی . [ م ُ ت َ ءَوْ وی ] (ع ص ) کسی که در خانه می ماند. || فراهم آورده . (ناظم الاطباء). ظاهراً فراهم آینده درست است . و رجوع به تأو...