مطلوقه
نویسه گردانی:
MṬLWQH
مطلوقه . [ م َ ق َ ] (ع ص ) زن دردگرفته . (بحر الجواهر). زن مبتلاشده به درد زه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درد زه گرفته . (مهذب الاسماء). زن که دردش است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.