اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مظفر

نویسه گردانی: MẒFR
مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن ابی الحسن بن اردشیر عبادی مروزی مکنی به ابومنصور. رجوع به ابومنصور مظفر در همین لغت نامه و تتمه ٔ صوان الحکمه و تاریخ الحکماء ص 232 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مظفر حسین . [ م ُ ظَف ْ ف َ ح ُ س َ ] (اِخ ) شاعری از کاشان و از معاصران شاه عباس بوده از اوست :ای دل که به آزادی خود خرسندی غافل که اسیر...
رئیس مظفر. [ رَ م ُ ظَف ْف َ ] (اِخ ) مظفربن احمدبن قاسم ، مکنی به ابوالرضا ومعروف به مستوفی . حاکم گردکوه ، از پیروان حسن صباح بود. خواجه ...
مظفر ایوبی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ اَی ْ یو ] (اِخ ) تقی الدین عمربن شاهنشاه بن ایوب ، امیر وصاحب حماة بود. وی پسر برادر صلاح الدین ایوبی است که...
مظفر بزغشی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ب ُ غ ُ ] (اِخ ) ابوالمظفر وزیر سامانیان . رجوع به بزغشی و تاریخ بیهق ص 109 شود.
قاضی مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن قاسم ، مکنی به ابومنصور. برادر قاضی الخافقین محمدبن قاسم شهرزوری است . وی از ابواسحاق شیرازی فقه ...
مظفر قومشی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ م ِ ] (اِخ ) ازاکابر مشایخ و وفاتش در سنه ثلثمائه به زمان مقتدر است ، از سخنان اوست : صوم بر سه قسم است . صو...
مظفر کرمانی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ک ِ] (اِخ ) میرزامحمد تقی پسر میرزا کاظم طبیب بود و در علوم عقلی و نقلی مرتبه ٔ عالی یافته به صحبت مشایخ عه...
مظفر پنجدهی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ پ َ دِ ] (اِخ ) از شعرای آل سبکتگین و از اهالی مرو است . به گفته ٔ عوفی مردی فاضل بود و از بزرگی درازگوشی م...
مظفر اسفزاری . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ اِ ف ِ ] (اِخ ) خواجه امام ... ازمنجمان بزرگ است و اوست که با عمر خیام و جماعتی دیگر از اعیان منجمین در سن...
مظفر خوارزمی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) نصیرالدین . خواندمیر نویسد: در فنون علوم عقلی و نقلی خصوصاً فقه شافعی بغایت متبحر بود و ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.