 
        
            مظفر خوارزمی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MẒFR ḴWARZMY 
    
							
    
								
        مظفر خوارزمی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) نصیرالدین . خواندمیر نویسد: در فنون  علوم  عقلی  و نقلی  خصوصاً فقه  شافعی  بغایت  متبحر بود و به  دانستن  سایر اقسام  فضیلت  و فن  استیفاء و سیاقت  مباهی  و مفتخر... پیوسته  به  رعایت اهل  فضل  و کمال  اقدام  مینمود و قاضی  عمربن  سهلان  الساوجی  بصائر نصیری  را در علم  حکمت  و منطق  به  نام  او تصنیف  فرموده . در جامعالتواریخ  مسطور است  که  نصیرالدین  محمود در اوایل  به  امر اشراف  مطبخ  و اصطبل  سلطان  سنجر می پرداخت  و چون  از عهده ٔ آن  مهم  کماینبغی  بیرون  آمد سلطان  او را مشرف  جمع و خرج  ممالک  ساخت . بعد از آن  متقلد منصب  جلیل القدر وزارت  گشت . اما بواسطه ٔ جبن و خشیت  طالب  علمانه  که  در طبیعتش  مرکوز بود مهام  وزارت  را کماینبغی  سرانجام  نتوانست  نمود و از آن  کار معاف  شد و منصب  اشراف  ممالک  را بدو رجوع  کردند و نصیرالدین  تمشیت  آن  شغل  را به  پسر خود شمس الدین  بازگذاشت . در این  اثنا بعضی  امرا او را اغوا نمودند که  قصد جوهر خادم  که  از اعاظم  اعیان  سنجری  بود کند و او مغرور آنان  شد و به  عرض  سلطان  رسانید که  جوهر بسیاری  از اموال  سلطانی  را تصرف  کرده . سلطان  دستور رسیدگی  داد و سرانجام  جوهر که  خود را در مخاطره  میدید به  امیرعلی  خیری  صاحب  سلطان  متوسل  شد و او جوهر را گفت  باید جشنی  پادشاهانه  ترتیب  دهی  تا من  سلطان  را به  خانه ٔ توآورم . او چنین  کرد. چون  سلطان  به  خانه ٔ جوهر رفت  جوهر مشکهای  فراوان  و از جمله  هشتاد کنیز آوازه خوان  تقدیم  کرد و سلطان  از او راضی  شد. سرانجام  دشمنان  نصیرالدین  بر او چیره  شدند و نظر سلطان  را از او بگردانیدند و او و پسرش  را به  زندان  افکندند و عمر آنان  در زندان  پایان  یافت . (از دستورالوزراء صص 199 - 204).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.