اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مع

نویسه گردانی:
مع. [ م َع ع ] (ع مص ) گداخته شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)؛ مع هذاالشحم و غیره معاً؛ گداخته شد این پیه و جز آن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مکش مرگ ما. [ م َ ک ُ م َ گ ِ ] (ص مرکب ) ۞ با ناز و عشوه و جامه های نیکو. شیک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آدم نازک نارنجی وقر و فری و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در تداول زنان جن و پری را از ما بهتران گویند که در کنار دیگر موجودات خیالی و افسانهای عامیانه در ادب فارسی/عربی و کشورهای خاور نزدیک به اشکال گوناگون ...
علیه ما علیه . [ ع َ ل َ هَِ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ نفرینی ) ۞ بر او باد آنچه بر اوست . در جایی گویند که در نفرین و آفرین به کسی ...
کائناً ما کان . [ ءِ نَن ْ ] (ع ق مرکب ) هر چه باشد : و غیر هستی کائناً ماکان محتاج است به هستی . (ملامحسن فیض ).
اِبْن‌ِ ماءُ السَّماء ابوبکر عُبادهٔ بن‌ عبدالله‌ انصاری‌ خزرجی‌ (زنده‌ در 421ق‌/1030م‌)، ادیب‌ و شاعر عصر ملوک‌ الطوایف‌ اندلس‌. وی‌ از نوادگان‌ سعد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
الا ما شذ و ندر. [ اِل ْ لا ش َذْ ذَ وَ ن َ دَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استثنائیه ) جز آنچه کم یاب و نادر بود. جز آنچه اندک و کمیاب باشد. بندرت . ندر...
غایة ما فی الباب . [ ی َ ت ُ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) منتهای مراتب اینکه . نهایت کلام .
سبحانی ما اعظم شأنی. پاک و منزه منم و چه بلندمرتبه جایگاهی است من دارم. از شطحیات منتسب به بایزید بسطامی.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.