اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معربة

نویسه گردانی: MʽRB
معربة. [ م ُ رِ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مُعرِب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خیل معربة؛ اسبهای تازی گرامی نژاد. (ناظم الاطباء). و رجوع به معرب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
معربة. [م ُ ع َرْ رَ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مُعَرَّب . ج ، مُعَرَّبات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معرب شود.
معربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مُعرَب . ج ، مُعرَبات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معرب شود.
مأربة. [ م َءْ رَ / رِ / رُ ب َ ] (ع اِ) (از «ارب ») حاجت . ج ، مآرب و در مثل است : مأربة لا حفاوة؛ یعنی سبب اختیار این امر حاجت است نه شفق...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.