اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معزا

نویسه گردانی: MʽZʼ
معزا. ۞ [ م ُ ع َزْ زا ] (ع ص ) سوکوار و ماتم زده .(غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) در شواهد زیر از خاقانی به معنی ماتم و سوکواری و عزا و تعزیت آمده است و ظاهراً مصدر میمی است از تعزیة :
نکنم مدح که من مرثیه گوی کرمم
چون کرم مرد ز من بانگ معزا شنوند.

خاقانی .


بر سوک آفتاب وفا زین پس ابروار
پوشم سیاه و بانگ معزا برآورم .

خاقانی .


به فریب فلک آزرده دلش خوش نکنند
تا فلک راچو دلش رنگ معزا بینند.

خاقانی .


و رجوع به مُعَزّی ̍ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
معزاء. [ م ِ ] (ع اِ) بز، خلاف ضأن . مِعزی ̍. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معزی شود.
ماذا. (ع ادات استفهام ) این کلمه در عربی بر شش وجه می آید: اول آنکه ما استفهام است و ذا اشاره مانند ماذا التوانی . دوم آنکه ما استفهام ا...
ثم ماذا. [ ث ُم ْ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) سپس چه ؟ میخواهید چه نتیجه بگیرید. مقصود از این مقدمه چیست .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.