معصر
نویسه گردانی:
MʽṢR
معصر. [ م َ ص َ ] (ع اِ) رجل کریم المعصر؛ مرد کریم وقت سؤال از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مأثر. [ م َءْ ث َ ] (ع اِ) اثر : کیمیایی که از او یک مأثری بر دخان افتاد گشت او اختری .مولوی .
عالی مآثر. [ م َ ث ِ ] (ص مرکب ) صاحب آثار عالیه : صاحبقران عالی مآثر بدانجا رسید. (حبیب السیر ج 3 ص 155).