اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معضل

نویسه گردانی: MʽḌL
معضل . [ م ُ ض ِ ] ۞ (ع ص ) امر معضل ؛ کار بی بیرون شو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت دشوار. مشکل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کار دشوار و فرو بسته . (از اقرب الموارد) : و این معضل ترا چگونه دست دهد و این مشکل به کدام شکل روی نماید. (سندبادنامه ص 70). تا اگر مهمی پیش آید یا معضلی روی نماید بدین نامها دفع و رفع آن کنی . (سندبادنامه ص 228). || زنی که بچه آوردن بر او دشوار باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. ج ، معاضیل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد قوی و استوارخلقت و منه فی صفته صلی اﷲ علیه و آله : انه کان معضلا ای موثق الخلق . (منتهی الارب ). مرد قوی و استوارخلقت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سخت و شدید القبح . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدید القبح . (اقرب الموارد). || داء معضل ؛ بیماری درمان ناپذیر. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مازل . [ زُ ] (اِخ ) به گمان من از قرای نیشابور است . (از انساب سمعانی ). قریه ای است از نیشابور و ابوالحسن محمدبن حسین بن معاذ نیشابوری ما...
مأزل . [ م َءْ زِ ] (ع اِ) (از «ازل ») جای تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.