اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معط

نویسه گردانی: MʽṬ
معط. [ م َ ] (ع مص ) بچه انداختن زن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تیز دادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیر داشتن حق کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دراز کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دراز کشیدن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شمشیر از نیام برکشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گائیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).مجامعت کردن با زن . (از ذیل اقرب الموارد). || موی برکندن . (تاج المصادر بیهقی ). برکندن موی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). برکندن مو یا پر را. (از اقرب الموارد). || بی موی شدن اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مات و مبهوت . [ ت ُ م َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) مات و متحیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حیران . سرگردان . سرگشته و سراسیمه . رجوع به مات ...
مات و متحیر. [ ت ُ م ُ ت َ ح َی ْ ی ِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) مات و مبهوت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مات و نیز رجوع به متحیر ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.