اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معوی

نویسه گردانی: MʽWY
معوی . [ م َ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به معاءو روده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هشت مأوی . [ هََ م َءْ وا ] (اِخ ) کنایت از هشت بهشت است . (برهان ). هشت بستان . هشت بهشت . رجوع به این مدخل ها شود.
مأوی کردن . [ م َءْ وا / وی ک َ دَ ] (مص مرکب ) و رجوع به مأوا کردن شود.
مأوی گرفتن . [ م َءْ وا / وی گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) جای گرفتن . اقامت کردن . مسکن گزیدن : ز بس گل که در باغ مأوی گرفت چمن رنگ ارتنگ ...
مأوی ساختن . [ م َءْ وا / وی ت َ ] (مص مرکب ) مأوی کردن . اقامت کردن . جای گرفتن : صد چو ناصر سبوکشان دیدم بر در دیر ساخته مأوی .(منسوب ب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.