اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مغز

نویسه گردانی: MḠZ
مغز. [ م َ ] (اِمص ) دورسپوزی ۞ . (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 183). مغزیدن مصدر است . «مَمْغَز» در شاهد ذیل مفرد نهی است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گفت خیز اکنون و ساز ره بسیچ
رفت بایدْت ای پسر مَمْغَز تو هیچ .

رودکی (از لغت فرس ایضاً).


و رجوع به مغزیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مقذ. [ م َ ق َذذ ] (ع اِ) پس دو گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه بین دو گوش است از پس . (از اقرب الموارد) (از بحرالجوا...
مقذ. [ م ِ ق َذذ ] (ع اِ) افزار پر بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ابزاری که بدان پر می برند برای نصب کردن به تیر. (ناظم الاطباء). || ک...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.