مفرط
نویسه گردانی:
MFRṬ
مفرط. [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) تقصیرکننده . کوتاهی کننده در کار. ناقص از حد کمال ، مقابل مُفرِط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل قبل شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مفرط. [ م ُ رِ ] (ع ص ) از حد درگذرنده و مجازاً به معنی کثیر و بسیار. (غیاث ) (آنندراج ). آنکه از حد می گذراند و از حد گذشته و بسیار فراوان . (ن...
مفرط. [ م ُ رَ ] (ع ص )فراموش کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). فراموش کرده شده . ترک شده و گذاشته شده . (ازناظم الاطب...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: وغیش vaqiŝ (دری) فرادر farādar (مانوی: frāydar)***فانکو آدینات 09163657861