مقراضی
نویسه گردانی:
MQRʼḌY
مقراضی . [ م ِ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به مقراض که نام اجدادی است . (ازانساب سمعانی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مقراضی . [ م ِ ] (ص نسبی ) مأخوذ از تازی ، چیزی که باکازود به خوبی آن را قطع کرده باشند. (ناظم الاطباء). آنچه که با قیچی آن را بریده باش...
مقراضی . [ م ِ ] (حامص ) چون مقراض بودن . حالت و چگونگی مقراض . برندگی . قاطعیت : چو سوزن ، سنان سینه را دوخته ز مقراضه مقراضی آموخته .نظامی ...
لاله ٔ مقراضی . [ ل َ / ل ِ ی ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی لاله : گلستان است در مابین هر جمععیان از لاله ٔ مقراضی شمع.شفیع اثر در صفت ...