اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مقلوبة

نویسه گردانی: MQLWB
مقلوبة.[ م َ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مقلوب . رجوع به مقلوب شود.
- ارض مقلوبة ؛ دیار قوم لوط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| ماده شتر گرفتار بیماری قلاب ۞ . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به مقلوب شود. || (اِ) گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). گوش خواه از انسان باشد و یا از حیوان دیگر.(ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مغلوبة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مغلوب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلوب شود.
مغلوبة. [ م ُ ب َ ] (ع ص ) حدیقة مغلوبة؛ باغ به هم نزدیک و در هم پیچیده درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مغلوبه . ۞ [ م َ ب َ ] (ع ص ) کنایه از جنگ درهم آمیخته . و جنگ مغلوبه مشهور است . (آنندراج ) : ز مغلوبه گردد یکی روی و پشت دل و گرده کوشنده...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.