اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مکره

نویسه گردانی: MKRH
مکره . [ م ُ رَه ْ ] (ع ص )به کره به کاری داشته . به اکراه داشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه او را به کاری واداشته اند که ناپسند دارد آن را. (از اقرب الموارد) :
مکره به گه بخل تو باشی و نه مطواع
مطواع گه جودتو باشی و نه مکره ۞ . منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 78).
اگر کسی گوید چه ثواب است ایشان را در پذیرفتن کتاب و در آن مضطر بودند و مکره و معلوم است که به اکراه به ثواب نرسند جواب آن است که ... بعد از التزام عمل کردند به آن و در عمل مضطرو مکره نبودند. (کشف الاسرار ج 1 ص 17).
کی چنین گوید کسی کو مکره است
چون چنین جنگد کسی کو بی ره است .

مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 238).


و رجوع به مکرهی و مکرهاً شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مکره . [ م ُ رِه ْ ] (ع ص ) وادار کننده کسی را برکاری که ناپسند می دارد آن را. (از اقرب الموارد). || ناپسند و دارای کراهت . (ناظم الاطباء).
مکره . [ م َ رَه ْ ] (ع اِ) مکروه و در حدیث عباده است : «بایعت رسول اﷲ صلعم علی المنشط و المکره »؛ یعنی المحبوب والمکروه . (از ذیل اقرب المو...
مکرة. [ م َ رَ ] (ع اِ) گیاهی است تیره رنگ . ج ، مَکر و مُکور. || اسپست تباه شده . || ساق آگنده گوشت زیبا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ن...
مکرة. [ م َ ک َ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ماکر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماکر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.