مگ
نویسه گردانی:
MG
مگ . [ م َ ] (اِخ ) جماعتی اند که ایشان در سواحل بعضی از بحور می باشند. (برهان ). نام گروهی که در ساحل خلیج بنگاله سکنی دارند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
مگ . [ م َ ] (اِ) به لغت زند و پازند درخت و نخل خرما را گویند. (برهان ). به لغت زند و پازند خرمابن و هر درختی . (ناظم الاطباء). هزوارش ، تگ ...
مُگ در گویش رودباری به معنای درخت نخل است
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قطار مغناطیسی یا مَگلِو (به انگلیسی: Maglev که از Magnetic levitation به معنای شناوری مغناطیسی گرفته شدهاست) گونهای سامانه ترابری توسط قطار است که ...