اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملا

نویسه گردانی: MLA
ملا. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَلاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به ملاة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در شمال الیگودرز. دارای 154 تن سکنه . آب آن ا...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری فریمان . دارای 105 تن ...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْلا ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش هندیجان شهرستان خرمشهر است . این دهستان در جنوب رودزهره واقع و محصول آن غلات ...
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. واقع در 24هزارگزی جنوب باختری شاهرود دارای 1750 تن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
(مُ لْ لا نُ قَ) (ص نسب .) کنایه از: 1 - کسی که زیاد به سنت های کهن ادبی پای بند باشد. 2 - کسی که به املای دقیق و تحت اللفظی واژه ها بیشتر توجه می کند...
چیزی را که چند دزد در نظر دارند از کسی بربایند و برای این کار حواس او را با دعوای ظاهری بین خودشان پرت می‌کنند و در این بین کسی دیگری که با دزدان هم‌ک...
مُلّانُقَطی. [ م ُل ْ لا ن ُ ق َ] (ص مرکب). (ملا لغتی، در انگلیسی: verbalist) کنایه از آن که به املای دقیق و تحت‌اللفظی واژه‌ها بیشتر از معنای آن‌ها ت...
مُلّانُقَطی. [ م ُل ْ لا ن ُ ق َ] (ص مرکب). (ملا لغتی، در انگلیسی: verbalist) کنایه از آن که به املای دقیق و تحت‌اللفظی واژه‌ها بیشتر از معنای آن‌ها ت...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، برابر مردم (دری) هنجشمان hanjaŝmān (پارتی) اشکره aŝkare (اوستایی)***فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.