ملائم
نویسه گردانی:
MLAʼM
ملائم . [ م ُ ءِ ] (ع ص ) سازوار: طعام ملائم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). موافق و سازوار: طعام ملائم ؛طعام سازوار و خوشگوار. (ناظم الاطباء). موافق و مناسب طبع. (غیاث ) (آنندراج ). سازگار. سازنده . موافق . خوش . مقابل منافر: شهوت در حیوان قوه ٔ جلب ملائم و غضب قوه ٔ دفع منافر است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نرم . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به ملایم شود. || فراهم آینده . (غیاث ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ملایم . [ م ُ ی ِ ] (ع ص ) مأخوذ از تازی ، سازوار و موافق و مناسب . (ناظم الاطباء) سازگار. ملائم . مقابل منافر: لذت ادراک ملایم است و الم اد...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هیدی (کردی) مادورا mādurā (سنسکریت: madhura)** لالیتا lālitā (سنسکریت: lalita)** ساندره sāndre (سنسکریت: sāndra)...
به معنی خوش اخلاق بودن و زود خو گرفتن