ملحم
نویسه گردانی:
MLḤM
ملحم . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) گوشت خوراننده باز را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشت خوراننده و آنکه به باز گوشت می خوراند. (ناظم الاطباء). گوشت خوراننده و گویندآنکه نزد او گوشت بسیار باشد. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ملهم . [ م َ هََ ] (اِخ ) موضعی است نخلناک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام موضعی که خرمابن بسیار دارد. (ناظم الاطباء).- یوم ملهم ؛...
اسم مفعولی ست به معنی الهام گرفته شده از
قره ملهم . [ ق َ رَ م َ هََ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در 60 هزارگزی شمال خاوری خیاو و 5 هزارگزی شوسه ٔ گر...
حائر ملهم .[ ءِ رِ م َ هََ ] (اِخ ) در یمامة است ، اعشی گوید:فرکن مهراس الی ماردفقاع منفوحةفالحائر.داودبن متمم بن نویرة درباره ٔ یوم ملهم گوی...