 
        
            ملک 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLK 
    
							
    
								
        ملک . [ م َ / م ِ / م ُ / م َ ل َ ] (ع  اِ) آبخور و چراگاه  و شتر با چاه  که  بکنند و بگذارند در وادی . (منتهی  الارب ): ما له  فی الوادی  ملک ؛ یعنی  مر او را در وادی  آبخور و چراگاه  و مال  و شتر و چاهی  که  برای  خود کنده  باشد نیست . (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ملک گیری . [ م ُ ] (حامص  مرکب ) ریاست  و حکومت . (ناظم  الاطباء). کشورستانی . کشورگشایی  :  چون ... به  بلاد عراق  آمد (ملکشاه ) خصمی  چون  قاورد عمش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک مروت . [ م َ ل ِ م ُ رُوْ وَ ] (ص  مرکب ) که  مروت  شاهان دارد. چون  ملوک  در جوانمردی  و بخشندگی  : آن  هم  ملک مروت  و هم  نامور ملک وآن  هم  خد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک مشرب . [ م َ ل َ م َ رَ ] (ص  مرکب ) فرشته خو. فرشته خصال . نیک خو. نیک نهاد : مدح  ملک  مشرق  بهرامشه  مسعودآن  بدر فلک رتبت  وآن  ماه  ملک مشرب ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک کندی . [ م َ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  گاودول  است  که  در بخش  مرکزی  شهرستان  مراغه  واقع است  و 6366 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیای...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک کیان . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  مهرانرود است  که  در بخش  بستان آباد شهرستان  تبریز واقع است  و 316 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک گشای . [ م ُ گ ُ ] (نف  مرکب ) گشاینده ٔ ملک .کشورگشای . فتح کننده ٔ کشور. فاتح  مملکت  : خلف  دیده ٔ سلغر ملک  دولت  و دین فلک  آیت  رحمت  ملک  م...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک گوهر. [ م َ ل ِ گ َ / گُو هََ ] (ص  مرکب ) ملک نژاد. پادشاه زاده . از گوهر پادشاه  : همه  گفتند شاه  بهرام  است که  ملک گوهر و ملک نام  است .نظامی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک قضات . [ م َ ل َ ق ُض ْ ضا ] (اِخ ) دهی  از دهستان  دیزمار باختری  است  که  در بخش  ورزقان  شهرستان  اهر واقع است  و 181 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک قلعه . [ م َ ل ِ ق َ ع ِ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  قمرود است  که  در بخش  مرکزی  شهرستان  قم  واقع است  و 200 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک  قمی . [ م َل ِ ک ِ ق ُ ] (اِخ ) ملک الشعرای  پایتخت  سلطان  ابراهیم  عادل شاه  تخت نشین  بیجاپور. او دختر خود را به  ظهوری  داده  بود. (غیاث ) (آ...