 
        
            ملک 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MLK 
    
							
    
								
        ملک . [ م ُ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  گرم  است  که  در بخش  ترک  شهرستان  میانه  واقع است  و 477 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران ج  4).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ملک افزای . [ م ُ اَ ] (نف  مرکب ) ملک افزاینده . که  بر وسعت  ونعمت  مملکت  بیفزاید. گسترش دهنده ٔ کشور : افروخته  دولت  شه  عالم رای ملک افزای  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک الحاج . [ م َ ل ِ کُل ْ حاج ج  ] (ع  ص  مرکب ، اِ مرکب ) سرپرست  حاجیان . امیرالحاج . رئیس  کاروان  حجاج  : جلوه  بر من  مفروش  ای  ملک الحاج  که ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک الشرق . [ م َ ل ِ کُش ْ ش َ ] (اِخ ) لقب  امیر قماج  والی بلخ  به  زمان  سلطان  سنجر. (یادداشت  به  خط مرحوم  دهخدا). و رجوع  به  حبیب السیر چ  قد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک العرب . [م َ ل ِ کُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) لقب  صدقةبن  منصور ملقب  به سیف الدوله . رجوع  به  صدقةبن  منصور در همین  لغت نامه  ونیز رجوع  به  اخبارالد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک العرب . [ م َ ل ِ کُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) لقب  نعمان بن  مُنْذِر. (الموشح  ص 467). و رجوع  به  نعمان بن  منذر شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ملک العرش . [ م َ ل ِ کُل ْ ع َ ] (اِخ ) پادشاه  عرش . خداوند عرش . فرمانروای  عرش . کنایه  از خدای  تعالی  و آفریدگار متعال . (از یادداشت  به  خط مرح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        چشمه  ملک . [ چ َ م َ م َ ل ِ ] (اِخ )دهی  است  جزء دهستان  ارادان  بخش  گرمسار شهرستان  دماوند که  در 18 هزارگزی  خاور گرمسار و پانصدگزی  شمال  راه  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تیمور ملک . [ ت َ/ ت ِ م َ ل ِ ] (اِخ ). توقتمش خان ، بیست  و دومین  پادشاه  دشت  قپچاق  از اولاد جوجی خان بن  چنگیز است  وی  امیر تیمور گورکان  را یا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اغول  ملک . [   ] (اِخ ) یکی  از پسران  سلطان محمد خوارزمشاه  بود که  به  پادشاهی  نرسید. رجوع  بتاریخ  گزیده  ص  498 و تاریخ  جهانگشای  جوینی  ص  202...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        امین  ملک . [ اَ می  م َ ل ِ ] (اِخ )پسردایی  و پدرزن  جلال الدین  خوارزمشاه . در موقع حمله ٔچنگیزخان  حاکم  هرات  بود و در وقت  عبور جلال الدین  از آ...