ملک گیر. [ م ُ ] (نف  مرکب ) گیرنده ٔ ملک . تصرف کننده ٔ ملک . ملک گشای . ملک ستان  
: پذیرای  رای  وزیران  شدند
که  از جمله ٔ ملک گیران  شدند. 
نظامی .
بندگانش  ملک گیر و چاکرانش  ملک بخش 
دولتش  را خلق  عالم  سال  و مه  در زینهار. 
عبید زاکانی .
رجوع  به  ملک ستان  و ملک گشای  و مدخل  بعد شود.