اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملمع

نویسه گردانی: MLMʽ
ملمع. [ م ِ م َ ] (ع اِ) بال مرغ و هما ملمعان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بال مرغ . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ملمع. [ م ُ ل َم ْ م َ ] (ع ص ) اسب ابرش و چپار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسب و جز آن که در بدنش خالها و لکه هایی مخالف رنگ...
ملمع. [ م ُ م َ ] (ع ص ) خدّ ملمع؛ روی درخشان . (از اقرب الموارد).
ملمع. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) گوسپند که دنب بردارد تا آبستنی وی معلوم گردد. مُلِمعة. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). گوسپند و یا ماده شتری که دن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ملماء. [ م ِ ] (ع حرف جر + اسم ) به جای «من الماء» نویسند. (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.