ملن
نویسه گردانی:
MLN
ملن . [ م ِ ل ُ ] (اِخ ) مترجم یونانی داریوش که بواسطه ٔ مرض در راه مانده بود و با رسیدن اسکندر بدانجا به او پناهنده شد و گزارشهای جنگی را به اسکندر داد. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1441).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ملن . [ م ِ ل َ ] (اِخ ) ۞ مرکز ایالت «سن ا مارن » ۞ که بر کنار رود سن واقع است و 36269 تن سکنه دارد. این شهر دارای دیوار و برج و باروی ...
ملن . [ م ِ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) قسمی کلاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از ملون ۞ فرانسوی بمعنی خربزه اخذ شده شباهت را.
ملن بک سن ژان . [ م ُ لَم ْ ب ِ س َ ] (اِخ ) ۞ بلوکی است در «برابانت » بلژیک ، خارج شهر بروکسل که 66300 تن سکنه دارد. (از لاروس ).