اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منزله

نویسه گردانی: MNZLH
منزله . [ م َ زِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) رتبه و درجه و پایه و مقام و جای . (ناظم الاطباء). منزلة. منزلت . رجوع به منزلة و منزلت شود.
- به منزله ٔ فلان ؛ به جای فلان . (ناظم الاطباء). همچو فلان . به مثابه ٔ فلان . در حکم فلان : رای نیکو را در باب حاجب که مر ما را به منزله ٔ پدر است و عم تباه گردانید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334). هر یکی از این سه علم ۞ مشتمل بود بر چند جزو که بعضی از آن به مثابه ٔ اصول باشد برخی به منزله ٔ فروع . (اخلاق ناصری ). پس در حقیقت آن علم ۞ به منزله ٔ آلات و ادوات است تحصیل دیگر علوم را. (اخلاق ناصری ). پس طبیعت به منزله ٔمعلم و استاد است و صناعت به مثابه ٔ متعلم و تلمیذ.(اخلاق ناصری ).
- منزله ٔ حمل و میزان ؛ عبارت است از دایره ٔ معدل النهار. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
منزله . [ م ُ زَ ل َ / ل ِ ] (ع ص ) منزلة.تأنیث مُنزَل . (یادداشت مرحوم دهخدا) : جمله ٔ مؤمنان ... ایمان دارند... به وجود کتب منزله که رب ...
نازل منزله . [ زِ م َ زِ ل َه ْ ] (اِ مرکب ) به جای چیزی ، که لفظ دیگرش قائم مقام است . (فرهنگ نظام ). قائم مقام . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
منزلة. [ م َ زِ ل َ ] (ع اِ) جای فرودآمدن . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منزل شود. || سرای . (من...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.