منقعف
نویسه گردانی:
MNQʽF
منقعف . [ م ُ ق َ ع ِ ] (ع ص ) چیز از جای رونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). چیز از جای خود دررفته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیوار درافتنده از بن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دیوار از بن افتاده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انقعاف شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
منقاف . [ م ِ ] (ع اِ) نول مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). منقار مرغان . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || گوش ماهی . (مه...