منهوس
نویسه گردانی:
MNHWS
منهوس . [ م َ ] (ع ص ) مرد کم گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- منهوس القدمین ؛ کم گوشت کف پای . و منه فی صفته (ص ): کان منهوس الکعبتین و یروی منهوس القدمین . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مردی که پاهای وی کم گوشت باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مدخل بعد شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
منحوس . [ م َ ] (ع ص ) بداختر. (آنندراج ). شوم و نافرجام و بداختر و نحس و بد و بدبخت . (ناظم الاطباء). ضد مسعود. نَحس . نَحِس . (از اقرب الموارد...