اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مؤثل

نویسه گردانی: MWṮL
مؤثل . [ م ُ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأثیل . رجوع به تأثیل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مؤثل . [ م ُ ءَث ْ ث َ ] (ع ص ) با اصل و استوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). استوار. محکم : مال مؤثل . مال اصیل و نجیب . (ناظم الاطباء). مجد م...
مؤسل . [ م ُ ءَس ْ س َ ] (ع ص ) تیز کرده شده . (منتهی الارب ، ماده ٔ اس ل ) (ناظم الاطباء). چیز تیزی سرتیز کرده شده . (آنندراج ).
مؤصل . [ م ُءْ ص ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایصال ، آنکه در آخر روز درمی آید. ج ، مؤصلون . (ناظم الاطباء). ج ، مؤصلین ؛ منه آتینا مؤصلین . (منت...
مؤصل . [ م ُ ءَص ْ ص ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأصیل . ریشه کننده و ثابت شونده . || آنکه سرفراز میکند و طلب می کند سرفرازی را. (ناظم الاطباء...
مؤصل . [م ُ ءَص ْ ص َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تأصیل . محکم نموده و استوارکرده . (ناظم الاطباء). || اصل مؤصل ؛ ریشه ٔ محکم و استوار. محکم و...
موصل . [ م ُ وَص ْ ص َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از توصیل . پیوسته و متصل . (ناظم الاطباء). وصل کرده شده و پیوندکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || ...
موصل . [ م َ ص ِ ] (ع اِ) جای رسیدن و مکان وصول . || جای پیوند چیزی به چیزی . (ناظم الاطباء). جای وصل . (غیاث ) (آنندراج ). || پیوند رسن ....
موصل . [ ص ِ ] (ع ص ) رساننده . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) (غیاث ) (آنندراج ). پیام آورنده . پیغام رساننده : موصل رسید و آورد اخبار فتح موصل...
موصل . [ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) شهری است میان عراق و جزیره . (از المنجد). شهری است [ از جزیره ] بزرگ با هوای درست و نعمت اندک . (حدود العالم...
موصل . [ م َ ص ِ ] (اِخ ) زمینی است میان عراق و جزیره و آن زمین و جزیره را موصلان خوانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). موصل و جزیره . (از الم...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.