موثول
نویسه گردانی:
MWṮWL
موثول . [ م َ ] (ع ص ) رسیده و چسبیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). موصول . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
موصول .[ م َ ] (ع ص ، اِ) چیزی که به چیز دیگر پیوسته شده باشد و متصل گشته . (ناظم الاطباء). پیوسته شده به چیزی .(آنندراج ). پیوسته . متصل . ...
این واژه عربی و ناما یاتیک (= اسم مفعول) است و پارسی آن اینهاست:
پیندیک، سَمْریک، ناهیک، سَمتَنیک، آیوجیک (پیند، سمر، ناه، سَمتَن، آیوج سنسکریت + پسو...
قیاس موصول . [ س ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) قیاس مرکب موصول بود یا مفصول . اما موصول آن بود که نتایج را در او بجای...