اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موجان

نویسه گردانی: MWJAN
موجان .(ص ) چشم پرکرشمه ٔ خواب آلوده . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موژان . (یادداشت مؤلف ) :
دو چشم موجان بودیش خوب و خواب آلود
بماند خواب و شد آن نرگسش که موجان بود.

عماره ٔ مروزی .


و رجوع به موژان شود.
- نرگس موجان ؛ نرگس شکفته . (یادداشت مؤلف ).
- || مجازاً چشم نیکوان . (لغت فرس اسدی ) :
خوی گرفته لاله ٔ سیرابش از تف نبید
خیره گشته نرگس موجانش از خواب و خمار.

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
موجان . [ م َ وَ ] (ع مص ) مؤوجان . موج . (اقرب الموارد). به معنی موج است . (ناظم الاطباء). رجوع به موج شود.
موجان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم واقع در 7 کیلومتری جنوب دستجرد. کوهستانی سردسیر. با 884 تن سکنه . آب...
موجان، روستایی است از توابع بخش خلجستان در استان قم ایران. روستای موجان ۸۰۰ سال سابقه دارد دو دروازه داشته که ورودی و خروجی آن بوده است. به علت اینکه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.