موجح
نویسه گردانی:
MWJḤ
موجح . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) پوست تابان درخشان رنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جامه ٔ سخت بافت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جامه ٔ نیک بافته . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || پناه جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قانون «انکار موجه» (plausible deniability) اصطلاحی است که سازمان سیا در دهه 1960 آن را به کار میبرد؛ به موجب این قانون، سازمان سیا از ارائه برخی اطلا...
موچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) به لغت اصفهان قثاء بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قثاء بری و موجه شود. || گیاهی خودرو ۞ از تیره ٔ چلیپائیان ۞ است ک...