مؤجل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        MWJL 
    
							
    
								
        مؤجل . [ م ُ ءَج ْ ج ِ ] (ع  ص ) نعت  فاعلی  از تأجیل . دوا کننده ٔ درد گردن که  از ناهمواری  بالین  بود. (آنندراج ). آن  که  مدارا می کند اجل  را یعنی  دردی  که  از ناهمواری  بالین  در گردن  به  هم  می رسد.  ||  آن  که  درخواست  می کند مداوای  این  درد را. (ناظم  الاطباء).  ||  فراهم آورنده ٔ آب  در کولاب . آن  که  آب  را در جایی  فراهم  می کند. (ناظم  الاطباء) (از آنندراج ).  ||  مدت  معین  کننده  و مهلت دهنده . (از منتهی  الارب ) (آنندراج ). آنکه  مدت  معین  می کند و مهلت  می دهد. (ناظم  الاطباء).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        مؤجل . [ م ُ ءَج ْ ج َ ] (ع  اِ) کولاب  و جایی  که  در آن  آب  گرد آمده  باشد. (ناظم  الاطباء). کولاب . ج ، مآجل . (منتهی  الارب ، ماده ٔ اج ل ) (آنن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مؤجل . [ م ُ ءَ ج  ج َ ] (ع  ص ) فرصت داده  شده  و مهلت داده شده . (ناظم  الاطباء) (آنندراج ). فرصت  ومهلت  داده شده . (غیاث ). زمان نهاده . زمان داد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        موجل . [ م َ ج ِ ] (ع  اِ) جای  ترس .  ||  مغاکی  که  آب  درآن  ایستد. (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        موجل . [ م َ ج ُ ] (اِ) موجلک . در اصطلاح  گناباد خراسان  کشمش  سیاه  که  در آفتاب  خشک  شود. (یادداشت  پروین  گنابادی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        موجل . [ م َ ج َ ] (ع  مص ) وَجَل . بترسیدن . (ناظم  الاطباء) (تاج  المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (منتهی  الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.