اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مورد

نویسه گردانی: MWRD
مورد. [ م ُ وَرْ رَ ] (ع ص ) گلگون و سرخرنگ . مشابه به گل . (غیاث ). به رنگ گل . گلرنگ . گلی . سرخ . گلگون . وردی . وردمورد. (یادداشت مؤلف ). قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ . جامه ٔ گلرنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مورد؛ جامه ٔ گلرنگ و آن دون مصرح است . (از منتهی الارب ) :
نورد بودم تا ورد من مورد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد.

کسایی .


برگ گل مورد بشکفته ٔ طری
چون روی دلربای من آن ماه سعتری .

منوچهری .


گل مورد گشته است چشم من ز سهر
ز آتش دلم از گل همی گلاب کنند.

مسعودسعد.


ز کوهسار سحرگه چو صبح صادق تافت
گل مورد بگشاد چشم خویش از خواب .

مسعودسعد.


گل مورد خندان دو دیده بگشاده
دو طبعمختلفش داده فعل باد و سحاب .

مسعودسعد.


اگرچه موارد راحات به جراحات ضمیر مکدر بود و چهره ٔ مورد آمال به خدشات احوال احداث مغیر... (نفثةالمصدور).
- مورد کردن ؛ سرخ کردن . گلگون کردن . گلرنگ کردن :
وز بهر آنکه روی بود سرخ خوبتر
گلنار روی خویش مورد کند همی .

منوچهری .


- ورد مورد ؛ گل سرخ . گل محمدی سرخرنگ :
وقت بهار است و وقت ورد مورد
گیتی آراسته چو خلد مخلد.

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مورد افشره . [ اَ ش ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مورد افشرج . رب الاَّس . (تذکره ٔ ابن بیطار). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: دشیست doshist (مانوی) نیواکین nivākin (پهلوی: نِوه کِن nevaken)*** فانکو آدینات 09163657861
خورد و مورد. [ خوَرْ / خُرْ دُ مُرْدْ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ریزه پاش که چیزهای کوچک باشد. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). خرد و مرد.
همچنین در روایات دینی اسلامی و ...مورت یا مورد گیاهی است مقدس در آیین زرتشت. در کتاب بندهش در بخش آفرینش گیاهان این گیاه نماد اهورا مزدا است.[نیازمند ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.