مؤرش
نویسه گردانی:
MWRŠ
مؤرش . [ م ُ ءَرْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأریش . آن که آتش برمی افروزد. (ناظم الاطباء). برافروزنده ٔ آتش . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آن که در میان مردم بدی می افکند. (ناظم الاطباء). بدی افکننده میان قوم . (آنندراج ). || آن که سبب برانگیختن جنگ می گردد. (ناظم الاطباء). برانگیزانده ٔ جنگ . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مورش . [ رِ ] (اِ) مهره ٔ کوچک و ریزه که زنان به رشته کشیده و از آن دست بند و گردن بند سازند و به تازی خرز گویند. (از برهان ) (ناظم الاطباء...