اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موری

نویسه گردانی: MWRY
موری . (ع ص ) نعت فاعلی از ایراء. رجوع به ایراء (ماده ٔ وری ) شود. آنکه آتش برمی آورد از آتشزنه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موریة. || پیه ناک و استخوان پرمغز گرداننده فربهی شتر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ، ماده ٔ وری ). || آن که منضم گرداند دو ستور را و در یک جا علف خوراند. (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کلاته موری . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
خط چشم موری . [ خ َطْ طِ چ َ / چ ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط بسیار خرد و باریک . (آنندراج ) : ترشرویی از مه خط چشم موری می کشم توتیای غو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.