گفتگو درباره واژه گزارش تخلف موزوع نویسه گردانی: MWZWʽ موزوع . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از وزع . بازداشته شده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || پراکنده و پخش شده . سرشکن شده : مال و معاملات بر اتباع خویش موزوع ۞ گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 111). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه واژه معنی موضوع موضوع . [ م َ ] (ع مص ) وضع. موضع. نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنهادن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تی... موضوع موضوع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد زیان زده در تجارت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت . (ناظم الاطباء). || شتری که بر سر خود ب... موضوع آن چه در باره ی آن گفتگو می شود؛ این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: جُستار (پارسی امروز) کاندا (سنسکریت: kânda) موضوع له موضوع له . [ م َ عُن ْ ل َه ْ ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) اصطلاح منطق ، معنایی که لفظ در مقابل آن وضع شده است . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به موض... دارة موضوع دارة موضوع . [ رَ ت ُ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ). موضوع کردن موضوع کردن . [ م َ ک َ دَ ](مص مرکب ) کم کردن . وضع کردن . کسر کردن . در کردن . منها کردن : طلب خود را از دریافتی من موضوع کرد، یعنی منها کرد و... حدیث موضوع حدیث موضوع . [ ح َ ث ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف . رجوع به حدیث شود. احاله موضوع این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تحلیل یک موضوع این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. به انتفاع موضوع این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود