اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موسی

نویسه گردانی: MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) رجوع به موسی بن جعفر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن موسی تباعی حمیری صابی معروف به موسی و صابی و مکنی به ابوعمران (577-621 هَ . ق .)فقیه شافعی یمن...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ازهربن موسی بن حریث استجی اندلسی ، مکنی به ابوعمر. (237-306 هَ . ق .). از مردم استجه ٔ اندلس و ادیب و عالم وپیشوای...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن اسرائیل کوفی (129-222 هَ . ق .) از پزشکان کوفه بود که در خدمت ابواسحاق ابراهیم بن مهدی به سر می برد. در نجوم و فل...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن اسماعیل منقری تبوذکی ، مکنی به ابوسلمة؛ او را از آن روی تبوذکی گویند که قومی از اهل تبوذک به خانه اش فرود آمدند...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن العافیةبن ابی بسال بن ابی الضحاک مکناسی از مردم مکناس وبنیانگذار حکومت مکناسیه در مراکش بود که به دولت «آل ابی ا...
موسی . [سا ] (اِخ ) ابن جعفر، ملقب به امام موسی کاظم ، هفتمین امام شیعیان ؛ پدر گرامی اش ، امام جعفر صادق و نام مادرش حمیده بود. به سبب ...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن جعفربن محمد باقر کرمانشاهی الاصل حائری المنشاء و المسکن . از فقهای امامی شیعه بود و در سال 1340 هَ. ق . در حائر (حسینی...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن حسین بن اسماعیل حسینی مصری ملقب به شریف و معروف به معدل و مکنی به ابواسماعیل ، از دانشمندان قراآت بود و کتاب ...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن خالد.یکی از مترجمان و نقله ٔ کتب از فارسی به عربی بوده است . و او مانند برادر خود در خدمت داودبن عبداﷲبن حمید قحطب...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن داود ضبی ، مکنی به ابوعبداﷲ، از علمای حدیث و مردی امین و فصیح و خطیب و فاضل و اصلش از کوفه بود. در بغداد سکنی گزی...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.