گفتگو درباره واژه گزارش تخلف موقد نویسه گردانی: MWQD موقد. [ م ُ وَق ْق َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر توقید ۞ . برافروخته . برافروخته شده : در شرر خشم او بسوزد یاقوت گرْش نسوزد شرار نار موقد.منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی موقد موقد. [ م َق ِ ] (ع اِ) جای افروختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای افروختن آتش . ج ، مواقید. (ناظم الاطباء). وجاق . اجاق . ج ، مواقد. (از المن... موقد موقد. [ ق ِ ] (ع ص ) افروزنده ٔ آتش . (ناظم الاطباء). آتش افروز. شعله افروز. (از یادداشت مؤلف ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود