اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مومیایی دادن

نویسه گردانی: MWMYAYY DʼDN
مومیایی دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) مومیایی بخشیدن . مومیا دادن . || درمان بخشیدن . چاره سازی کردن . شفا دادن :
کار جزع و لعل تست آزردن و بنواختن
هرکه را این بشکند آن مومیایی می دهد.

خاقانی .


تیرگی چند روشنایی ده
چون شکستیم مومیایی ده .

نظامی .


تویی کز شکستم رهایی دهی
و گر بشکنی مومیایی دهی .

نظامی .


و رجوع به مومیایی و مومیایی بخشیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.