مهدی
نویسه گردانی:
MHDY
مهدی . [م ُ دا ] (ع ص ) هدیه فرستاده شده . پیشکش شده . (ناظم الاطباء). هدیه داده شده . هدیه آورده . رجوع به اهداء شود.
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
مهدی . [ م َ دی ی ] (ع ص ) هدایت کرده شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هدایت کرده شده . ارشادشده . ج ، مهدیون . (ناظم الاطباء). هدایت شده .
مهدی . [ م ِ دا] (ع اِ) آنچه در آن هدیه آورند چون طبق و جز آن . (از ناظم الاطباء). آنچه هدیه در وی آرند چون طبق و جزآن که با هدیه باشد....
مهدی . [ م ُ ] (ع ص ) هدیه کننده . اهداکننده . پیشکش کننده : واجب است که تحف و هدایا مناسب متحف و مهدی باشد. (تجارب السلف ). رجوع به اِهْ...
مهدی . [ م َ] (اِخ ) به زعم اهل سنت و جماعت ، کسی که در موقع معینی برای تقویت دین ظهور می کند. بسیاری از اهل سنت و جماعت مهدی را در شخص ...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) میرزامهدی خان استرآبادی ، فرزند نصیر استرآبادی . منشی نادرشاه افشار بود و وقایع سلطنت این پادشاه را تا سال 1160 هَ . ق . ...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) لقب محمد ثانی ، یازدهمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا. رجوع به امویان اندلس شود.
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ القائم بامراﷲبن عبدالرحمن ، ابوعبداﷲ مهدی سعدی . از پادشاهان بزرگ دولت سعدیون در مراکش بود. به سال 946 ه...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن ادریس بن علی حمودی . از پادشاهان دولت حمودی است در اندلس . در 438 هَ . ق . به حکومت رسید و به سال 450 هَ . ق ....
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حسن بن قاسم زیدی . از نسل الهادی الی الحق . صاحب یمن و از ائمه ٔ زیدیه بود. بعد از وفات محمدبن اسماعیل ...
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) شیخ محمد احمدبن سیدعبداﷲ، معروف به مهدی (متمهدی ) (1843-1885 م .). در حدود سال 1880 م . ادعای مهدویت کرد و در سودان علی...